زمانی که مارک زاکربرگ برای اولین بار فیس بوک را می‌ساخت تجربه خود را اینگونه شرح می‌داد:

من در یک دنیای مجازی هستم که به خودی خود متاورس نیست، اما محیط نسبتاً واقعی و پویایی می باشد، محیطی که دوستان دیجیتال، فعالیت‌ها و سیستم تجارت داخلی خود را دارد و به من اجازه می‌دهد از ره دور تجربه‌ های مختلفی را امتحان کنم، همچنین یک شبکه اجتماعی مجازی فوق العاده می باشد.

شبکه‌های مجازی و متاورس

برای زندگی دوم که همان زندگی مجازی است شبکه‌های اجتماعی انتخاب ما نیست. این شبکه‌ها صرفا یک محیط مجازی هستند که از دوران اوج خود در 15 سال پیش که شرکت‌هایی مانند Circuit City در حال ساخت فروشگاه‌های مجازی بودند و خودروسازانی مانند نیسان نمایشگاه مجازی برگزار می‌کردند و نسخه‌های دیجیتالی خودروهای واقعی را میفروختند پیشرفت و تغییر محسوسی نکرده‌اند.

زندگی دوم قرار بود متاورس (فراجهان) باشد. درعوض، متاورس به یک محیط خاص و در عین حال سرسخت تبدیل شد که بی سر و صدا در حاشیه وجود داشت، زیرا شبکه‌های اجتماعی سنتی‌تر مانند فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، اسنپ چت و تیک تاک جهان را تحت سلطه خود در آوردند.

حتی الان که در مورد متاورس صحبت می‌کنیم دلیلش اینه که صاحبان این شبکه‌های مجازی میخواهند متاورس بسازند، تا هنگامی که شرکت هایی مانند Second Life شکست خوردند، جای آن‌ها را بگیرند. برخلاف یک شبکه اجتماعی مستقل مانند به نام فیسبوک که در سال 2004 راه‌اندازی شد، متاورس قرار بود یک اینترنت جدید، یک فضای وسیع، گسترده، باز و قابل تعامل باشد.

زاکربرگ اولین بار هدف خود در را در یک پادکست با کیسی نیوتن بیان کرد و از آن زمان دیگر صحبت در مورد آن را متوقف نکرده است. اخیرا صحبتی از زاکربرگ به بیرون درز پیدا کرده که منظور  خود را اینگونه مطرح می کند:

"کیفیت تعیین کننده حضور در متاورس است، یعنی این احساس که شما واقعاً با شخص دیگری یا در مکانی دیگر هستید. خلقت، آواتارها و اشیاء دیجیتالی در نحوه بیان شخصیت هر فرد نقش اساسی خواهند داشت و این منجر به تجربیات و فرصت‌های اقتصادی کاملاً جدیدی می‌شود."

متاورس چیست؟

متاورس یک ایده گسترده است، ایده‌ای که بیشتر فناوری‌های قدیمی و جدید و مفاهیم دیجیتالی را که می‌توانید به آن فکر کنید، در بر می‌گیرد:

واقعیت مجازی (VR)

واقعیت افزوده (AR)

کامپیوترها

تلفن‌های همراه

کنسول‌های بازی

جامعه

در میان تمام مفاهیم موجود در متاورس، دو مفهومی که ایده زاکربرگ را بیشتر به تصویر می‌کشند عبارتند از «انتقال از راه دور» و «حضور». یعنی جایی که می توانید بروید و به چه صورت می‌توانید آنجا حضور داشته باشید.

زاکربرگ می‌گوید از زمانی که در مقطع راهنمایی درس میخوانده این ایده را داشته است در ضمن نیل استفنسون نویسنده SnowCrash  این ایده را در سال 1992 مطرح کرد بود.

با نوجه به این که متاورس ایده جدیدی نیست، باید به موانع اصلی برای داشتن تجربه واقعی  در بستر از انتقال از راه دور و حضور دقت کرد. قوانین فیزیک و محدودیت‌های تکنولوژی هنوز ما را از جابجایی ها به سبک Star Trek باز می‌دارد. زاکربرگ می‌خواهد با کمک بقیه صنعت فناوری، دریابد که چگونه می‌توانیم حداقل احساس کنیم که در آن مکان حضور داریم.

پرواز در متاورس


من می‌توانم در Second Life (یکی از محیط‌های مجازی متاورس) راه بروم، پرواز کنم یا تله‌پورت کنم، اما همه آن‌ها را از طریق صفحه نمایش لپ‌تاپ تجربه خواهم کرد. من آنجا نیستم، فقط آواتار خوش لباسم را تماشا می‌کنم که به در آنجا حضور داردا، روی  صخره ها می‌نشیند، امواج را تماشا می‌کند و با دوستانش گپ می‌زند. به هر حال، مجموعه‌ای از ابزارها برای انتقال حس تجربه حضور در دنیای  Second Life روی یک هدست واقعیت مجازی وجود دارد.

اما مانند تمام محیط‌های مجازی که شما در زمان استفاده محو آن می‌شوید (به بازی‌هایی مانند Fortnite و  World of Warcraft فکر کنید) شما همیشه حداقل یک لایه از حضور واقعی، دور هستید.

از مشاهده تا حس کردن

وقتی در فیس بوک یا اینستاگرام هستید، در واقع در آن نیستید، فقط هر چیزی را که در سطح آن ظاهر می‌شود مصرف می‌کنید. مهم نیست که چقدر در اطلاعات درست یا غلط ارائه شده در آن محیط فرو می‌روید، شما توسط آن احاطه نشده‌اید. شما نمی‌توانید چیزی یا کسی را لمس یا احساس کنید.

زاکربرگ این موضوع را به این صورت برای کیسی نیوتن توضیح داد، "من فکر نمی‌کنم که در درجه اول موضوع درگیر شدن بیشتر با اینترنت باشد. من فکر می‌کنم باید به طور طبیعی درگیر شوم (با اعضای بدن بیشتر حسش کنم)."

برای انجام این کار، زاکربرگ عینک‌های واقعیت افزوده را پیش‌بینی می‌کند که محیط واقعی و مجازی شما را ترکیب می‌کند و به نسخه متاورس شما اجازه می‌دهد در کنار دوستی که عینک AR دارد ظاهر شود. نمی‌توانید آن دوست را لمس کنید، مگر اینکه،  دستکش لمسی هم بپوشید.

زاکربرگ قبلاً تشابهات بین رویای متاورس خود و Ready  Player One، رمان ارنست کلین در سال 2012 (فیلم آن هم توسط اسپیلبرگ ساخته شده است) را تصدیق کرده است که جامعه را چنان در هم شکسته تصور می‌کند که اکثر مردم به یک متاورس فرار می‌کنند که هر تجربه انسانی‌ای را که می توانید تصور کنید به شکلی نسبتاً بی ضرر و مجازی برای آن‌ها فراهم می‌کند. اما چیزی که می‌توانید در تمام قسمت‌های بدن خود احساس کنید (در فیلم مذکور از طریق کلاه و لباسی لمسی که تمام بدن را فرا می‌گیرد احساس منقل می‌شود).

من شک ندارم که این سطح از تجربه دیجیتال جایی است که فناوری در حال حرکت به سمت پیش می رود و بزودی از یک رویا و یک فیلم تبدیل به واقعیت خواهد شد. نقشه جسورانه و غرورانگیز زاکربرگ (چرا بقیه جامعه فناوری از او پیروی می‌کنند؟) تلاشی است برای اینکه فیس بوک را که اکنون 2.9 میلیارد کاربر جهانی دارد، در راس موجی اجتناب ناپذیر قرار دهد.

هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند که برنامه‌های اپل برای AR چیست، اما شایعات و پتنت‌ها به عینک‌های واقعیت افزوده‌ی سبک وزن و فناوری معمولی اشاره می‌کنند که می‌تواند به ایجاد تجربیات طبیعی‌تر و تا حدودی فراگیر کمک کند.

اپل و فیس‌بوک در بهترین حالت، دشمنان بدی هستند و بعید به نظر می‌رسد که در یک ایده فراجهانی گسترده‌ترهمکاری کنند.

نیاز به استاندارد سازی

چشم انداز متاورس همچنین به توسعه باز یا حداقل یک استاندارد بستگی دارد، چیزی مانند HTML برای متاورس (MTML؟) که می تواند جوامع مختلف را به هم پیوند دهد. اگر محیطی نتواند به درستی کد آواتار شما را تفسیر کند، نمی‌توانید از یک جامعه به جامعه دیگر بروید.

تصور کنید جنسیت، ضمیر، لباس، اندازه و قابلیت‌ها را انتخاب کرده و مجموعه‌ای از تجربیات و جوایز را جمع‌آوری کنید، حالا وقتی از یک جامعه به جامعه دیگر انتقال می‌دهید، همه آنها پاک می‌شوند. این خیلی مسخره است پس نیاز به یک استاندارد واحد الزامی به نظر می رسد اما آیا شرکت‌های بزرگ می‌توانند باهم به توافق برسند؟

وقتی به Second Life و محیط‌های مجازی بی‌شمار دیگری که در طول سال‌ها امتحان کرده‌ام نگاه می‌کنم، با احساس بیهودگی مواجه می‌شوم. هیچ کس تا به حال پلتفرمی نساخته که با پلتفرم دیگری کار کند و بتوان به سادگی از یکی به دیگری دارایی خود را منتقل کرد. حتی در سطح رسانه های اجتماعی فعلی، ما موجودیت های کاملاً متفاوتی در توییتر، فیس بوک و اینستاگرام هستیم. اشتراک‌گذاری اطلاعات بین پلت‌فرم‌ها فقط با مجوز و بسیار محدود است، و در اکثر مواقع سلیقه‌ای است.

در آینده نزدیک

تلاش کنونی ما برای حفظ حریم خصوصی دیجیتال، ما را به سمت خاموش کردن این ابزارهای اشتراک‌گذاری داده، سوق داده است (طبق آمار رسمی اپل). چشم انداز زاکربرگ برای یک دنیای دیجیتالی گسترده و بدون مرز، در تضاد با هدف فعلی است.

حتی اگر زاکربرگ نتواند این اینترنت جدید را بسازد، دیدگاه او تأثیر قابل توجهی بر فیس بوک خواهد داشت. در پنج یا ده سال، تجربیات شما در رسانه های اجتماعی می‌تواند بسیار متفاوت باشد. به جای اینکه از طریق تلفن یا لپ تاپ خود وارد شوید، ممکن است فقط با عینک AR مجهز به میکروفون صحبت کنید و بگویید که محمد را پیدا کنند. لحظاتی بعد، او در کنار شما ظاهر می‌شود،و با استفاده از لباس تمرین، با هم تصمیم می‌گیرید به کلاس زومبا در گوشه‌ای از متاورس بپیوندید. هیچکدام از شما از نظر فیزیکی آنجا نخواهید بود، اما همچنان به صورت مجازی در کنار یکدیگرخواهید بود.


Powered by Froala Editor